معرفی گروه های اجتماعی برای دیده شدن و افزایش شانس ازدواج دختران

سلام به همه 

خانوم هایی که مثل من مجرد هستن و توی خونه درس دانشگاه تموم شده و کاری ندارن و قصد ازدواج دارن، معمولا توی خونه هستن و دیده نمیشن، من فکر کردم که بهترین راه کار حضور توی اجتماع هستش که دیده بشی، منظورم خیابون نیست یه اجتماع یه گروه صمیمانه مثل کوه نوردی که به شخصه من همچین گروهی پیدا نکردم، خواستم بدون نظیر همچین اجتماع هایی واسه دیده شدن و ارتباط که شانس ازدواج رو بالا میبره چی سراغ دارین؟، کلاس و امثال این که هزینه ش زیاده گزینه آخره. 

لطفا آقایون و خانوم ها هر چی که به ذهن تون میرسه و نحوه پیدا کردن اون اجتماع یا گروه یا هر چی که اسمش رو میذارید رو بگید، شاید کسی هم این پست رو خوند به دردش خورد و تونست به قول معروف اون جفت مورد نظرش رو پیدا کنه و بره سر زندگیش.  (برتر)

ممنون از وقت تون 

 

 

 

دختران خانه دار

یک دختر 26 ساله آبرو دار هستم، چطور از فکر ازدواج بیام بیرون؟

سلام خدمت همگی امیدوارم حال تون خوب باشه

دوستان لطفا بهم بگید چه جوری از فکر ازدواج کردن بیام بیرون؟، من یه دختر ۲۶ ساله م، یه دختر کاملا احساسی و میشه گفت روحیه حساس و شکننده، توی پروسه نگارش پایان نامه م که واقعا درگیری ذهنی داشتم، خواستگار داشتم که ازشون خواستم اجازه بدن از پایان نامه م دفاع کنم تا با ذهن راحت دعوت شون کنیم که بیان، اما الان که دفاع کردم دیگه خواستگار ندارم.

حس بدی دارم، میخواستم برای دکتری بخونم، اما فقط دارم روزهام رو به بطالت از دست میدم و هیچ کار نمیکنم، لطفا بهم بگید چه جوری از فکر ازدواج کردن بیام بیرون، خسته شدم.

دیگه نمیخوام بهش فکر کنم، میخوام بسپارم به خدا که هر موقع خودش صلاح دونست اون کسی که به صلاحمه سر راهم قرار بده، اما سخته، خیلی سخته، لطفا بهم راهکار بدید.

چطور با وجود وابستگی به خانواده، برم دنبال ساختن آینده م

سلام،

دختری ۱۹ ساله هستم. دو خواهر بزرگتر دارم. پدر و مادر من با هم اختلاف دارند که وقتی من بین حدود ۷ تا ۹ سال بودم این اختلاف اوج گرفت (طلاق و ...) ولی کم کم آرامش خانه برگشت اما هنوز هم اختلاف دارند؛ اما سعی میکنند به خاطر ما چیزی نگن.

خلاصه مادر من به شدت سختی کشیده خیلی ... (چون یکی از خواهرانم هم خیلی مامانم ذو اذیت میکنه و کلا از بچه هم شانس نیاورده) برای ما هم دلسوز بوده همیشه. مادرم واقعا کم نذاشته برامون؛ تو سخت ترین شرایط زندگیش نذاشته ما احساس بدی داشته باشیم. خیلی صبوره بعضی وقت ها، شاید فقط ۳ بار اشک رو دیدم تو چشماش، اما هیچ وقت گریه نکرده، داد نزده، خیلی مظلومه خیلی ...)

20 سالمه، خواستگار خوبی دارم، اما دلم نمیخواد الان ازدواج کنم

سلام

دختری ۲۰ ساله و دانشجو هستم، موضوع اینه که من الآن خواستگاری دارم که  شرایط خوبی دارن مثل خونه و ماشین و .‌‌..، اما من دلم نمیخواد الان ازدواج کنم، یعنی حس میکنم الان دلم نمیخواد زندگیم رو با کسی شریک بشم و آمادگی ازدواج رو ندارم، از طرفی الان خواستگار خوبی دارم و یک موردش خیلی خیلی مورد تائید خانواده م هست، از این میترسم که بعد ها دیگه خواستگاران به این خوبی نداشته باشم، در موردش با مادرم صحبت کردم و نظر مادرم همین بود که ما نمی دونیم بعدا چه اتفاقی میافته و دیگه مورد خوبی واسه ازدواج نداشته باشم.

خواستگاری داشتم که در اینستاگرام بیش از 100k فالوور داشت

سلام دوستان وقت تون بخیر

من دختری حدودا ۲۷ ساله هستم، تقریبا میشه گفت رابطه زیادی با فضای مجازی ندارم غیر از واتس اپ که گاهی برای دوست صمیمی پیام ارسال میکنم.

من سوالم راجع به فعالیت توی اینستاگرام هست که الان حدودا یک هفته ای میشه نصب کردم.

دوستان من اطلاعاتم راجع به نحوه کار با اینستاگرام فوق العاده کمه چون اصلا هیچ وقت بهش علاقه نداشتم اما توی این مدت خواستگار هایی که برام اومدن تقریبا همه شون فعالیت زیادی توی اینستاگرام داشتن و فالوور های زیاد!!!

افسردگی گرفتم، دختر مورد علاقه م حتی اجازه خواستگاری کردن نداد

سلام

بنده پسری بیست و چند ساله م که چندین سال صبر و تحمل کردم که شرایطم برای ازدواج مناسب بشه و برم خواستگاری دختر مورد علاقه م که از آشنایان دور و قدیمی هستند.

آدمی هم نبودم که بخوام اول بهش پیشنهاد دوستی بدم بعد بگم بهش علاقه دارم و ...، اشتباهم همین بود!!!

داستان از این قراره که ما خیر سرمون دل رو زدیم به دریا و به خانواده م گفتم که با خود دختر خانوم و خانواده شون صحبت کنن برای بنده.(این جریان مال خیلی قبلتر از کروناست)، اما در کمال ناباوری متوجه شدم که دختر خانوم اصلا نمیخوان که ما حتی خواستگاری بریم!

خواستگار پیامکی دارم!، میخوام محکم ردش کنم

با سلام و عرض ادب و احترام

دختری سی و ... ساله و شاغل که از لحاظ مالی قوی هستم. خانواده اینجانب مذهبی اند، به طوری که تقریبا همه اطرافیانم در محل کار میدونن. از لحاظ ظاهر هم قیافه ی معمولی دارم و همیشه با حجاب و بدون آرایش هستم. کارم طوری هست که با ارباب رجوع سر و کله می زنم به خصوص آقایون. اصلا اهل پیامک و چت و رفاقت با نامحرم نیستم و حتی از همکاران آقا جز رئیس و یا معاون شماره همراه منو نداره.

چند وقت پیش یه شماره ناشناس بهم پیامک زد که: سلام خانم ... خوبی؟ منم جواب دادم : سلام شما؟

برام سواله که چرا هیچ پسری جذب من نمیشه؟

سلام خدمت خوانندگان

 

من میخواستم نظر عموم مردم رو راجع به ظاهر خودم بدونم، من تقریبا ۲۰ ساله هستم و تا حالا خواستگار به معنای واقعی کلمه نداشتم، احتمالا مشکل از ویترینی هست که مردم از من میبینن چه اخلاق چه قیافه، حالا از خودم بگم:
بیست سالمه، دانشجوی ترم ۴ پرستاری دانشگاه آزاد هستم، کسی تا حالا به من نگفته زشتم و اکثرا میگن که به نسبت خشگلم و اهل آرایش هم نیستم، قدم متوسطه و هیکلم هم خوبه، حجابم هم مانتویی ام، آستین کوتاه نمیپوشم، شلوار تنگ و کوتاه که خیلی مد شده الان نمیپوشم، ولی موهام تقریبا پنج سانت از روسری بیرونه، دوست پسر ندارم، بیش از حد نیاز با پسرها حرف نمیزنم و کلا همه میگن با شخصیتم، نماز میخونم و خدا رو قبول دارم خودم رو مسلمون می دونم! 

خواستگار دارم اما اصلا به نتیجه نمیرسه

سلام

خسته نباشید. من یه دختر 22 ساله هستم که دو ماه با یه اقا نامزد بودم اما به دلیل نداشتن احساس جنسی و دروغ و.. و گرم بودن خودم ازش جدا شدم الان حدودا یکساله از جداییم میگذره.شرایط خوبی دارم کارمندم،تحصیل کرده و...

خواستگار دارم اما اصلا به نتیجه نمیرسه،من به شدت احساس تنهایی میکنم و نیاز دارم که یه همراه کنارم باشه تا از همه نظر تامینم کنه

ادم مقیدی هستم تا حالا ختم های زیادی برداشتم و ذکر زیاد میگم و مدام دارم خواسته م رو به خدا میگم، هیچ کس از این حال من خبر نداره حتی خانواده م

خواستگار بیکار , کوچک تر و تصحیلات کمتر دارم آیا منتظر او بمانم؟

با سلام و عرض ادب

دختری ۲۷ ساله و شاغل هستم. تقریبا یک ماهی هستش که یکی از اساتیدم بنده رو به آقایی معرفی کردند. البته این معرفی در ابتدای امر برای یک سری مباحث علمی و سوال و جواب و این داستان‌ها بود و به صورت ارتباط تلفنی و چت؛ چون محل سکونتمون در دو استان مختلف هستش و هنوز همدیگه رو حضوری ملاقات نکردیم. اما بعد از یکی دو هفته ایشون به من ابراز علاقه کردند و درخواست ازدواج دادند، اما من جواب سربالا دادم و مستقیم چیزی نگفتم فعلا.

اینم بگم که استادم که خانوم هستن عکس بنده رو دارند و گفتن که ایشون کلی بهشون اصرار کردن و گفتن که قصدشون ازدواجه و در نهایت استاد عکس من رو بهشون نشون دادند. و بعد از این ماجرا بود که ازم خواستگاری کردند. البته یه مشکل بزرگ هست و اونم کار ایشونه، که گفتن هنوز کاری ندارن و چند تا مصاحبه‌ی شغلی انجام دادند که منتظر جوابند و میگن که اگه قبول بشن اقدام به خواستگاری می‌کنند، می‌خواستن قبلش نظر کلی من رو بدونن.